آموزش داستان‌نویسی

دیالوگ‌های ماندگار/ داستان‌های ماندگار

دیالوگ‌های ماندگار- داستان‌های ماندگار

دیالوگ به مکالماتی گفته می‌شود که در داستان میان شخصیت‌ها رد و بدل می‌شود و برخلاف مونولوگ یا تک گویی که شخصیت به صورت یک طرفه، قصه را برای خود یا مخاطب‌ها روایت می‌کند، در دیالوگ، مکالمه بین دونفر یا بیشتر است.

در این مقاله قصد داریم از اهمیت دیالوگ‌نویسی در داستان بگوییم و بررسی کنیم که دیالوگ خوب و کاربردی چه معیارهایی دارد و چه نقشی در خلق یک داستان ماندگار ایفا می‌کند.

دیالوگ‌ها داستان را زنده می‌کنند.

قصه‌ها ارزشمند هستند چرا که مفاهیم ذهنی را تبدیل به مفاهیم عینی می‌کنند و مصداق‌هایی قابل درک را برای ما می‌تراشند. شاید بارها مفهوم عدالت، جوان‌مردی و یا خودخواهی را شنیده باشیم؛ اما این قصه‌ها هستند که مفاهیم را عینی می‌کنند و ما مصداق عدالت را در  شخصیت یکی از کاراکتر‌های داستانی مشاهده می‌کنیم.

هر داستانی متشکل از چند شخصیت است که هر کدام به‌نحوی منحصربه‌فرد هستند و قرار است به شیوه‌ی خود در فضای داستان زندگی کنند.

دیالوگ‌نویسی، آن بخش از داستان‌ است که ما کاراکترهای قصه را در مقابل هم قرار می‌دهیم و بهتر است به عنوان نویسنده کنار بایستیم و اجازه دهیم آن‌ها به شیوه‌ی دلخواه‌شان با یکدیگر صحبت کنند.

هرچه دیالوگ جان‌دارتر و طبیعی‌تر باشد، قصه نیز جان بیشتر پیدا می‌کند و مخاطب نیز بهتر می‌تواند با داستان ارتباط برقرار کند.

حالا سوال این است که چطور می‌توانیم با دیالوگ‌نویسی حرفه‌ای، کیفیت داستان خود را ارتقاء ببخشیم.

هر گردی گردو نیست

به عنوان یک نویسنده قبل از هرچیز باید دقت کنید که هر مکالمه‌ای که بین شخصیت‌های داستانی شکل می‌گیرد الزامن یک دیالوگ کاربردی و مناسب برای داستان نیست، اگر قصد دارید با دیالوگ‌نویسی داستان خود را ارتقاء دهید، به نکات پیش رو دقت ویژه داشته باشید:

دیالوگ باید پیش‌برنده باشد

در دیالوگ‌نویسی دقت کنید تا حتمن مکالمات بین شخصیت‌ها به پیش‌برد داستان کمک کند. در واقع از دیالوگ‌های غیر ضروری و تکراری پرهیز کنید و سعی کنید با کمک دیالوگ، داستان را روبه جلو ببرید.دیالوگ باید اطلاعات لازم را در اختیار مخاطب قرار دهد.

برای مثال اجازه دهید یک داستان فرضی داشته باشیم و اسمش را هم می‌گذاریم: بهشت نارنجی. قصه درباره‌ی دو دختر دبیرستانی به نام‌های سمانه و رویا است که از سال‌های کودکی با هم دوست هستند و در روند داستان رویا درگیر  یک ماجرای عشقی می‌شود. در یکی از صحنه‌های داستان رویا قصد دارد راز خود را نزد صمیمی‌ترین دوست خود فاش کند.

فراموش نکنید در این صحنه دیالوگ‌هایی مثل:

-سلام

-سلام

-حالت چطوره؟

-بد نیستم.

-خوبی

-ممنون.

-چه خبرا؟

-سلامتی

و… هیچ کمکی به ارتقاء کیفیت داستان شما نمی‌کند و تنها نتیجه این است که مخاطب داستان را رها کند. پس سعی کنید از طریق دیالوگ اطلاعات لازم را در اختیار مخاطب قرار دهید و البته در این موضوع زیاده‌روی نیز نکنید.

اگر قرار باشد دیالوگ‌ها بی‌وقفه اطلاعات  به مخاطب دهد و به‌خصوص وقتی اطلاعات تکراری هم باشد، باز نتیجه‌ی عکس خواهد داد و ممکن است مخاطب داستان را رها کند.

پس برای مثال اگر جایی در داستان در دیالوگ بین رویا و سمانه به این موضوع اشاره کرده‌اید که چرا سمانه نسبت به این احساس بدبین است، اشاره‌‌ی دوباره یا بیش از آن در جای‌جای داستان تنها منجر به دلزدگی مخاطب می‌شود.

یک مثال مناسب از دیالوگ‌های ماندگار و اصولی:

شادمانه ماجراجویی خود را از آن استرالیایی پیر تعریف کردم:

-او گفت تو را می‌شناسد.

-دیگر چی؟

-و این‌که تو او را نمی‌شناسی؟

-من او را به خاطر دارم.

قطعه‌ای که خواندید، بخشی از دیالوگ درخشان کتاب زندگی جعلی من است که تنها از پیتر کری برنده‌ی جایزه‌ی بوکر در سال‌های ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ برمی‌آید. در این دیالوگ شخصیت‌ها تعارف‌های معمولی و بی‌جهت را کنار گذاشته‌اند، اطلاعات لازم را به‌اندازه و به‌نحو پیش‌برنده در اختیار مخاطب می‌گذارد و همانطور که می‌بینیم دیالوگ به ایجاد تعلیق در داستان کمک می‌کند.

دیالوگ باید مختص کاراکتر‌های داستانی باشد

به‌عنوان یک نویسنده‌ی حرفی قبل از هرچیز بپذیرید که شخصیت‌های داستانی قرار نیست یک شکل و یا شبیه شما حرف بزنند. پیش‌شرط یک دیالوگ‌نویسی حرفه‌ای، یک شخصیت‌پردازی بی‌نقص است. وقتی شما به عنوان نویسنده قبل از هرچیز کاراکترهای داستانی خود را منسجم و باورپذیر خلق کنید و شناخت کافی از آن‌ها و روحیاتشان داشته باشید، خیلی خوب متوجه خواهید شد که شخصیت‌ها قرار نیست مثل شما صحبت کنند، قرار نیست شبیه هیچ کس دیگری صحبت کنند، آن‌ها به هیچ کس شبیه نیستند، آن‌ها فقط شبیه خودشان‌اند و به شیوه‌ی خود سخن می‌گویند.

در داستان فرضی‌مان تصور کنید دو دختر دبیرستانی که یکی‌شان هم اسیر دام عشق شده است، قرار نیست شبیه یک بانوی جاافتاده‌ی چهل ساله که می‌داند نباید اسیر هیجان‌های اول رابطه شد، حرف بزنند؛ که اگر این باشد ردپای نویسنده در داستان پیداست. نویسنده باید آگاه باشد و توجه کند که شخصیت‌های داستانی باید حق این را داشته باشند که حرفی را بزنند که اقتضای سن، جایگاه اجتماعی و سطح تحصیلی یا طبقاتی‌شان است.

دیالوگ‌نویسی

می‌تواند

فریبنده باشد

یکی از مهمترین تفاوت داستان با سایر گونه‌های ادبی این است که نویسنده در آن می‌کوشد مفاهیم را به‌طور غیر مستقیم و در لفافه‌ی قصه مطرح کند و با مخاطب به اشتراک بگذارد.

در واقع اگر شما قصد دارید یک یادداشت شخصی بنویسید، می‌توانید بدون هیچ محدودیتی به شفاف‌ترین شیوه‌ی ممکن از عقاید شخصی یا جهان‌بینی خود بنویسید و کسی از این بابت به شما خورده نخواهد گرفت؛ اما اگر پا به جهان داستان گذاشتید اولین و مهمترین قانون این است که از مستقیم‌گویی بپرهیزید. نمی‌توانید هرجای داستان به دلخواه خود نطق برانید و از جهان‌بینی خود بگویید.

مراقب باشید به بهانه‌ی دیالوگ‌نویسی عقاید خود را در داستان فریاد نزنید. پس اگر شما به عنوان نویسنده اعتقاد دارید دنیا همه هیچ است و کار دنیا همه هیچ، نمی‌توانید این عبارت را، همین‌قدر گل درشت از زبان یکی از کاراکترهای داستانی‌تان بگویید. شک نکنید که مخاطب فرهیخته از این‌که به بهانه‌ی داستان او را پای منبر خود نشانده‌اید، از شما دلگیر خواهد شد و ممکن است داستان شما را خیلی زود رها کند.

تقلب نرسانید

در دیالوگ‌نویسی به این موضوع اشاره کردیم که شخصیت‌ها باید به سبک و سیاق خود با هم سخن بگویند و قرار نیست همه‌ی شخصیت‌ها به یک شکل حرف بزنند.

نکته‌ی مهم این است که نویسنده نمی‌تواند خارج از آن‌چه از شخصیت‌ها انتظار می‌رود، اطلاعاتی را از زبان کاراکترها به مخاطب برساند و در واقع تقلب کند.

برای مثال فضایی را تصور کنید که کاراکترهای داستانی شما بر سر ارث و میراث دعوا دارند و بحث حسابی بین‌شان بالا گرفته است، به‌صورت طبیعی وراث هنگام حضور رد میدان خونین نبرد بر سر میراث، احتمالن ماجرای عشقی پنجاه سال پیش والدینشان را پیش نمی‌کشند و از آن سخن نمی‌گویند. پس اگر به سرتان زد با استفاده از چاشنی بحث عشق، دعوا را جذاب‌تر کنید و کمی هم اطلاعات در اختیار مخاطب قرار دهید، مطمئن باشید که اسیر دام تقلب شده‌اید و دارید در جای نادرست به مخاطب تقلب می‌رسانید.

اجازه دهید داستان مسیر خود را پیدا کند و دانه‌های حل معما را سر حوصله در جای مناسب بکارید. گمان نکنید مخاطب از ابهام داستان شما دلزده می‌شود، اتفاقن او این ماجراجویی را دوست دارد به شرط اینکه شما با تقلب‌های نابهنگام، کاری نکنید داستان بیات شود یا زیر زبانش بماسد.

 

تفاوت بین آنچه می‌گوییم و آنچه می‌اندیشیم

مارگارت اتوود، رمان‌نویس محبوب کانادایی، معتقد استگفتگوها در داستان باید قاطع و منتخب باشند، دیالوگ باید کمک کند تا کشمکش در داستان شکل گیرد.

هنگام دیالوگ‌نویسی، این نکته‌ی حیاتی را مدنظر داشته باشید که هر دیالوگی یک زیر متن دارد که می‌تواند هم‌راستا با کلام باشد و یا معانی متفاوتی را القاء کند. واقعیت این است که آدم‌ها معمولن آنچه را در ذهنشان است به زبان نمی‌آورند و پشت مکالمات ظاهری ممکن است معانی و مقصود متفاوتی خوابیده باشد.

برای مثال در ابراز عشق ممکن است عاشق عبارت دوستت دارم را به زبان نیاورد ولی وقتی می‌گوید: «چه خوب شد اومدی، چشمم به در بود تا تو بیای، این جمع تو رو خیلی کم داشت.» محبت از کلام برداشت می‌شود.

آنچه بین شخصیت‌های داستانی ردوبدل می‌شود، دیالوگ نام دارد و آن مقصود پنهان است پشت هر کلمه، زیر متن. نویسنده‌ی حرفه‌ای خیلی خوب می‌داند جهان داستان از جهان واقعی جدا نیست و شخصیت‌های داستانی نیز مثل آدم‌های واقعی ممکن است حرفی بزنند ولی مقصود دیگری پشت آن باشد. پس دیالوگ را به سمت و سویی می‌برند که مخاطب از ظواهر کلام، بطن داستان را دریابد.

داستان شما در کدام برهه از تاریخ شکل می‌گیرد

زبان ساختاری پویا دارد و همگام با فرهنگ و جامعه رشد می‌کند و یا دچار افول می‌شود. جملات و ضرب‌المثل‌هایی که میان مردم ردوبدل می‌شود در برهه‌های تاریخی متفاوت، تغییر می‌یابد و نویسنده باید مراقب این نکته باشد. به این فکر کنید که داستان شما در چه زمان یا مکانی شکل‌ می‌گیرد و متناسب با آن، دیالوگ‌ها را بین شخصیت‌ها خلق کنید.

یک پیشنهاد

به یک مکان عمومی بروید، جایی که مردم با یکدیگر صحبت می‌کنند. مثل یک کافه، رستوران، درمانگاه و… . به مکالماتی که بین مردم ردوبدل می‌شود به دقت گوش کنید و سپس از روی این مکالمات رونویسی کنید. از شنیده‌هایتان چه نتیجه‌ای می‌گیرید؟ ارتباط آن‌ها به چه شکل بود؟ چه کسی قدرت بیشتری دارد و چه کسی با دقت بیشتری گوش می‌دهد.

هدف از این مقاله شفاف‌سازی مسیر نوشتن و آشنایی با یکی از حیاتی‌ترین ایستگاه‌های داستان‌نویسی، با محئریت دیالوگ‌نویسی بود. فراموش نکنید که دیالوگ‌ها به داستان حیات می‌بخشند و آن را برای مخاطب باورپذیر می‌کنند؛ پس تلاش کنید برای داستان‌های ماندگار خود، دیالوگ‌های ماندگار بنویسید.

 

فهرست منابع:

۱-کلاس درس نویسندگی خلاق، مارگارت اتوود، ترگل شیرعلیان، نشر گوتنبرگ.

۲-داستان‌نویسی، آماندا بولتر، آنیسا رئوفی،

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *