چگونه با شناخت تلههای شخصیتی، داستانهای ماندگار خلق کنیم؟
کارل گوستاو یونگ، رواندرمانگر و پزشک سوئیسی معتقد بود سالهای اولیهی زندگی و اتفاقات مربوط به آن تاثیرات غیرقابل انکاری در شکلگیری شاکلهی شخصیتی فرد دارد. دلیل بسیاری از رفتارهایی که فرد در بزرگسالی دارد را میتوان در دوران کودکی یافت، ارتباطی که شخص با والدین خود داشته است تا حد زیادی جهانبینی فرد را در بزرگسالی رقم میزند و گاهی تا پایان عمر با او باقی میماند.
در دنیای داستاننویسی حرفهای، نویسنده خیلی خوب میداند که قبل از هرچیز باید شخصیتهایی را خلق کند تا پیام او را به گوش مخاطب برسانند. شخصیتهایی که نه با آدمهایی دنیای واقعی متفاوتند و نه بهطور کامل شبیه آنها هستند. شخصیتهایی که تیپ یا معمولی نیستند، باورپذیرند و در نوع خود منحصربهفرد هستند. شخصیتهایی که نه سیاهاند و نه سفید مطلق. پرتعارضاند. پیچیدهاند و در عین حال باورپذیر. مخاطب آنها را درک میکند، همذاتپنداری میکند و گاهی تا مدتها با آنها زندگی میکند.شخصیتهایی که گاهی از خود نویسنده معروفتر میشوند.
نویسنده میتواند با شناخت تلههای شخصیتی، داستانهای ماندگار خلق کند؛ چراکه به شناخت عمیقتری از شخصیتهای داستانیاش میرسد و لایههای شخصیتی کاراکتر قصه را هماهنگتر و باورپذیرتر میچیند.
تلههای شخصیتی چیست و چگونه شکل میگیرد؟
تلههای شخصیتی، الگویی است که از کودکی آغاز و تاثیرات آن در تمام طول زندگی منعکس میشود. آنچه که خانوادههای ما در کودکی انجام میدهند، آغازگر این الگو است. (زندگی خود را دوباره بیافرینید، جفری ای یانگ، ترجمهی ساره حسینی عطار.)
لحظههای حساس و تاثیرگذاری که در دوران کودکی طرد شدیم، مورد انتقاد واقع شدیم، مورد حمایت یا مراقبت بیش از اندازه قرار گرفتیم و… همه و همه میتواند روان ما را تحت تاثیر قرار دهد و آثار خود را تا بزرگسالی بجا بگذارد.
تلههای شخصیتی مشخص میکنند ما چطور فکر کنیم، احساس کنیم، عمل کنیم و حس خود را چطور به دیگران منتقل کنیم. تلهها عمیقا در باورهای ما گنجانده شدهاند، باورهایی که ما نسبت به خودمان و اطرافیانمان داریم. چقدر خودمان را دوست داشتنی میدانیم، چقدر نگرانیم دیگران ما را ترک کنند، چقدر خود را مستحق اتفاقهایی میدانیم که برایمان رخ میدهد.
تلههای شخصیتی میتوانند پاشنهی آشیل ما باشند:
در مقالهی «چگونه یک درام تاثیرگذار و ماندگار خلق کنیم»، به تفصیل به این موضوع پرداختیم که نویسنده ابتدا اساسیترین و آسیبپذیرترین بخش از شخصیتِ کاراکتر قصهی خود را میشناسد و بعد فضای قصه را طوری طراحی میکند تا قهرمان با ضعف خود مواجعه شود، با قطب مغلوب خود، اتفاقی که قهرمان را وادرا میکند تا با تاریکترین جنبههای درونیاش مواجه شود و اساسیترین اتفاقها در این لحظهی حساس شکل میگیرد، لحظهای که برای قهرمان قصه، مکاشفهی نفس رقم میخورد و قهرمان به مرتبهی بالاتر یا پایینتری میرسد. مرتبهای که دیگر شبیه ابتدای قصه نیست، همانی که در داستاننویسی «نظم ثانویه» مینامیم.
انواع تلههای شخصیتی:
تلهها و حفرههای شخصیتی را بر اساس زمینهای که در دوران کودکی داشتهاند و تاثیراتی که در دوران بزرگسالی میگذارند به طور کلی میتوان به یازده مورد تقسیم کرد که عبارتند از:
تلهی ترک شدن
کسانی که این تلهی شخصیتی را دارند، همواره این احساس را دارند که از ناحیهی کسانی که دوستشان دارند طرد میشوند. آنها فکر میکنند در نهایت گوشهگیر و تنها میشوند و این طرد شدن ممکن است در نتیجهی مرگ باشد یا ترک خانه و یا ترجیح دادن دیگری. این احساس در نهایت باعث میشود که فرد بیش از اندازه به نزدیکان خود بچسبد و متوجه نباشد که همواره با این رفتار خود دیگران را از خود دور میکند.
تلهی سوظن و بدرفتاری
کسی که به این تلهی شخصیتی دچار باشد، همواره شک دارند که دیگران به او آسیب میرسانند و یا ممکن است از او سوء استفاده کنند. او معتقد است بقیه همواره او را مسخره میکنند یا به او آسیب جسمانی میرسانند. دیگران همواره دروغ میگویند و فریب میدهند. کسی که دارای تلهی سوءظن و بدرفتاری است همواره پشت دیواری ازبدگمانی پنهان میشود و ارتباط او با دیگران همیشه سطحی میماند. او به دیگران اجازهی نزدیک شدن نمیدهد.
تلهی وابستگی
اگر کسی به این تلهی شخصیتی دچار باشد، قادر نخواهد بود بدون دریافت کمک قابل توجهای از ناحیهی دیگران از عهدهی امور روزانهی خود برآید. او همواره به حمایت و توجه دیگران احتیاج دارد. او حتی در بزرگسالی به دنبال اشخاص قدرتمندی میگردد تا به او تکیه کند و به آنها اجازه میدهد تا زندگی او را هدایت کنند.
تلهی آسیبپذیری
مبتلایان به این تلهی شخصیتی همیشه درترس زندگی خواهند کرد و گمان میکنند بلا یا حادثهای در کمین است. این بلا میتواند بلای طبیعی باشد یا بیماری و یا حتی مشکلات مالی. این دسته از افراد در کودکی طوری پرورش یافتهاند که احساس کنند دنیا محیطی پرخطر است و همواره باید مراقب باشند تا توسط مشکلات و بلایا بلعیده نشوند.
تلهی کمبود عاطفی
کمبود عاطفی همان احساسی است که فرد گمان میکند هرگز به اندازهی کافی از دیگران عشق و محبت دریافت نکرده است. فرد احساس میکند هیچ کس حقیقتا به او اهمیت نمیدهد و یا احساسات او را درک نمیکند. این دسته افراد همواره به سمت کسانی کشیده میشوند که سرد و بیمهر هستند و روابطی را میسازند که در نهایت منجر به نارضایتی میشود.
تلهی طرد شدن از اجتماع
کسانی که مبتلا به این تلهی شخصیتی هستند در دوران کودکی توسط همسن و سالان خود رانده شده و در جمعهای گروهی دوستان خود جایی نداشتهاند. ممکن است به خاطر یک ویژگی غیرعادی، بهنوعی احساس متفاوت بودن و طرد شدن داشتهاند. این افراد از بودن رد جامعه و دوست یافتن پرهیز میکنند.
تلهی کمبود
این تله باعث میشود فرد عمیقا احساس کمبود و نقص داشته باشد. او احساس میکند در نظر هیچ کس دوستداشتنی نیست، همواره از آدمها دور میاند تا مبادا نقصهایش آشکار شود. این افراد در کودکی توسط خانواده مورد احترام واقع نشده است و در عوض به خاطر نقصهایش حسابی سرزنش شده است. او خود را لایق محبت دیگران نمیداند و از عشق و محبت میترسد.
تلهی شکست
تلهی شکست باعث میشود فرد تصور کند برای رسیدن به موفقیت در هیچ زمینهای، اعم از تحصیلی، شغلی، ورزشی و… شایستگی ندارد. او همواره معتقد است نسبت به همردههای خود شکست خورده است. ممکن است در دوران کودکی به اندازهی کافی اموزش ندیده باشد و یا در کاری مثل سایر همسالان خود مهارت کافی کسب نکرده باشد، این موضوع باعث میشود فرد در بزرگسالی همواره خود را در موقعیتی قرار دهد که تداوم شکست او تضمین شود.
تلهی مطیع بودن
فرد مبتلا به تلهی مطیع بودن، همواره امیال و خواستهی خود را به نفع دیگران قربانی میکند. او به دیگران اجازه میدهد او را کنترل کنند، همواره میترسد خود را در اولویت قرار دهد؛ چرا که ممکن است دیگران آزرده خاطر شوند و یا اگر نافرمانی کند، توسط اطرافیان طرد شود.
تلهی کمالطلبی
فرد کمال طلب همواره انتظارات غیرواقعبینانه از خود دارد. او تاکید شدیدی بر موقعیت اجتماعی، پول، رتبه۲ی اجتماعی و شهرت دارد. او حاضر است در راه رسیدن به معیارهایش از شادی، سلامت جسمی، لذت و همراهی دیگران چشمپوشی کند. او رد دوران کودکی با معیارهای سختگیرانه مواجه بوده است و همیشه از او خواستهاند بهترین باشد. در کودکی به او قبولاندهاند که اگر بهترین نباشد پس یک شکستخوردهی تمام عیار است.
تلهی استحقاق
افرادی که دچار این تلهی شخصیتی هستند، همواره احساس خاص بودن میکنند. آنها باور دارند جهان و آدمیان باید در خدمتشان باشند. به رعایت انضباط اهمیتی نمیدهند و همه چیز را در خدمت خود میدانند. آنها در کودکی بیش از اندازه توجه دریافت کردهاند و هیچوقت موظف به خودکنترلی نبودهاند، اطرافیان از آنها انتظاری نداشتهاند و به نوعی جهان را ملک طلق خود میدانند.
تلههای شخصیتی و کاراکترهای داستانی:
همانطور که گفته شد تلههای شخصیتی همان حفرههایی هستند که میتوانند نقطه ضعف یا پاشنهی آشیل فرد شناخته شوند. پس بهتر است ابتدا همه چیز را دربارهی شخصیتها بدانید و بعد با رودررو کردن آنها با جنبهی مغلوبشان، عمیقترین احساسات را در مخاطب برانگیزید.
اگر میخواهید با شناخت تلههای شخصیتی، داستان ماندگارخلق کنید، سعی کنید فضای کودکی کاراکتر داستان را طراحی کنید، به این فکر کنید که والدین او چه کسانی هستند؟ مهمتر اینکه چه کسی برای او نقش والد را بازی کرده است؟ برای مثال مادر بزرگ، خاله، عمو، یا مثل آنچه در افسانهها خواندهایم، یک روباه یا شاید هم یک موش مثل آنچه برای لاکپشتهای نینجا رخ داد.
در قدم بعد به این فکر کنید که والد چجور آدمی بوده است و چه ویژگیهای شخصیتی داشته است؟ چه اعتقاداتی؟ و البته مهمتر از همه جهانبینیاش.
سوال بعد این است که کیفیت ارتباط قهرمان داستان شما با والد خود به چه شکل بوده است؟ رفتار والد عقدهی والدین را در وجه تاریک یا روشن رقم نزده است؟
ارتباط قهرمان داستان شما با سایر عوامل محیطی و اجتماعی به چه کیفیت بوده است؟ چه ارتباطی با جامعهی همسالانش داشته؟ اطرافیان او را چگونه خطاب میکردند؟ در مدرسه و یا ارتباطش با سایر اطرافیان.
بر اساس پاسخهایی که به تمام سوالات فوق و موارد مشابه میدهید، میتوانید تا حد زیادی تلهی شخصیتی کاراکتر قصه را پیدا کنید.
برای مثال اگر قهرمان داستان شما در کودکی، در اثر تصادف پدر و مادر خود را از دست داده است، به احتمال قوی در دوران بزرگسالی دچار تلهی ترک شدن است. یا اگر والدین او همواره مراقب او بودهاند و او حتی برای کوچکترین کارها به خود زحمتی نداده است، احتمالن دچار تلهی وابستگی است.
دوستی داشتم که در کنکور سراسری رتبهی هفده را کسب کرد، وقتی موضوع را با خانوادهاش در جریان گذاشت، پدرش تنها واکنشی که نشان داده بود، این بود که مگروالدین آن شانزده نفر اول چه کرده بودند که من برای تو انجام ندادم و تو رتبهی اول نشدی؟
دوست من هیچگاه برای هیچ دورهمی دوستانهای فرصت کافی ندارد و هنوز یکبار هم سینما رفتن را تجربه نکرده است، او هنوز یک عالمه کار عقبافتاده دارد، او دچار تلهی کمالطلبی است.
جزئی از یک کل:
آنچه در این مقاله به آن پرداخته شد تنها بخش کوچکی از هزارتوی خلق داستان است. هدف از این مقاله تنها روشن ساختن چند قدم کوتاه اما اساسی در مسیر نوشتن است. شخصیتپردازی یکی از حیاتیترین مراحل داستاننویسی است و میتوان امید داشت که با شناخت تلههای شخصیتی داستانهای ماندگار خلق کنیم.
استاد محمد حسن شهسواری معتقدند داستان مثل یک چاه است و برای رسیدن به آب و استفادهی مردم از آب آن نیاز به عمق کافی و صد البته عرض کافی داریم.
عمق لازم ما را به آب میرساند و عرض کافی کمک میکند مردم بتوانند از آب بنوشند. در دنیای خلق داستان، تسلط کافی نویسنده بر اصول داستاننویسی و عمق فکری و شخصیتی نویسنده و جهانبینیای که دارد، حکم همان عمق و عرض حفر چاه را پیدا میکنند.
در واقع نویسندهی ماندگار کسی است که جهانبینی عمیق و شایستهای دارد و علاوه بر آن بر مرکب اصول داستاننویسی نیز سوار است.
فهرست منابع:
۱-زندگی خود را دوباره بیافرینید، جفری ای یانگ، ترجمهی ساره حسینی عطار، نشر شمشاد.
۲-حرکت در مه، محمد حسن شهسواری، نشر چشمه.
۳-عقدهی مادر در روابط زن و مرد، رابرت جانسون، ترجمه تورج رضا بنیصدر.
۴-روانشناسی تعلیم و تربیت، کارل یونگ، ترجمهی علی محمد رفیعی.
۵-حیوان قصهگو، جاناتان گاتشال، عباس مخبر.
8 پاسخ
سلام فاطمه جان. مقالهتون فوقالعاده بود. تصمیم دارم بقیه مقالههای سایتتون رو هم مطالعه کنم. امیدوارم همیشه در کارتان موفق باشید.
معصومهی نازنین ممنونم از حضورت.
عالی بود ممنون????????
????????????????
عالی بود ممنون????????????
ممنونم از شما.
هیچوقت ازین دریچه بهش نگاه نکرده بودم. ازونجایی که همه ماها میتونیم دچار تله های شخصیتی باشیم و آگاهی ازین موضوع امری ضروريست، چقد خوب میشه از طریق داستان این تله های شخصیتی رو تعریف کرد و هر نوع رو توضیح داد
ممنونم جناب تبریزی، کاملن با شما موافقم که استفاده از تلههای شخصیتی کمک میکنه شخصیتهای باورپذیری رو خلق کنیم که شبیه به آدمهای واقعی هستند.????